این یک شعر نیست .
یک تهدید عاشقانه است .
هی عزیز ،
بدهکاری به من
حالا که تنهایم
تمام لحظه های تنهاییت را...
زیر نوشت :
نه شعری ... نه شعار و شعوری . تنها سکوت و سکوت
به جهنم که بهار می آید و زمستان دارد گورش را گم می کند.
اصلا به من چه دختر پفیوز مردم با آن لاالله الا الله ...
به تخم بچه نداشته ام که پیر شدم و هیچ پدرسگی بابا صدایم نزد .
من کنار بیقراری سه راه انگشتری سالهاست خودم را گم کرد ام
این مهم است
بفهم
نفهم
برچسب : نویسنده : fallgoosh بازدید : 175