تا بگذرد این روزگار تلخ تر از تلخ ...

ساخت وبلاگ
 

این یک شعر نیست .

یک تهدید عاشقانه است .

هی عزیز ،

بدهکاری به من

حالا که تنهایم

تمام لحظه های تنهاییت را...

 

زیر نوشت :

نه شعری ... نه شعار و شعوری . تنها سکوت و سکوت

به جهنم که بهار می آید و زمستان دارد گورش را گم می کند.

اصلا به من چه دختر پفیوز مردم با آن لاالله الا الله ...

به تخم بچه نداشته ام که پیر شدم و هیچ پدرسگی بابا صدایم نزد .

من کنار بیقراری سه راه انگشتری سالهاست خودم را گم کرد ام

این مهم است

بفهم

 

نفهم

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم فروردین ۱۳۹۶ساعت   توسط احمد رضا رزازی  | 
تقدیم به تو که دوری از من همانقدر که از رگ گردن به من نزدیکتری...
ما را در سایت تقدیم به تو که دوری از من همانقدر که از رگ گردن به من نزدیکتری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fallgoosh بازدید : 175 تاريخ : شنبه 6 آبان 1396 ساعت: 17:26