ادبیات از نگاه محمدرضا بناییان ...

ساخت وبلاگ
 

image

بروجن آرمانشهر فرهنگ و ادب ، همواره بستر مناسبی بوده است برای رویش استعدادها و بالندگی علما ، شعرا و عرفای این سرزمین بیکران. تنها در زمینه ادبیات چه از دیرباز و چه هم اکنون شاعران ، نویسندگان و محققان بینظیری از این خاک پر گهر قامت راست نموده و در این عرصه خوش درخشیده اند . کمتر اهل دلی را سراغ دارم که نام پر آوازه ی دفتری ها ، فرخی ها ، صفایی ها ، شــارق ها ، طــالــب پــور ها ، رافعی ها و هزار و یک اخگر رخشان دیگر آسمان ادب و عشق بروجن را نشنیده باشد . در سالهای اخیر با از بین رفتن فاصله های اندک مابین ادبیات و عامه ، و بستر سازی های مناسب بانیان فرهنگ و هنر این استان ، شاهد حضور پر شور و بیشمار جوانان و نوجوانان جویای نامی در عرصه ی ادبیات بوده ایم . نوباوگانی که در پـنــاه انجــمــن ها و موسسات ادبــی و به هـمت بزرگواران فرهـیخته ای چون استاد حیدرعلی طالب پور ، محـمد رضا بنـاییـان ، شـــادروان عبــاس برجـیان ، امید مــردانی ، طاهره حیدریان ؛ زهره اخوان طاهری و ... پر گــشوده و صــاحب نــام و آوازه گردیده اند . حضور موفق این شاعران جوان در عرصه ها و آوردهای گوناگون ادبی در سطح کشور، چاپ و انتشار آثار موفق فراوان ، دلیل محکمی است بر این مدعا . به بهانه بررسی فضای شعر بروجن و بطور کلی ادبیات معـاصر در کشور ، گفتگویی فارغ از تعــارفـات و تاملات معـمول با استاد مـحـمد رضا بناییان ( مدرس انجمن نویسندگان و همچنین انجمن خرد بروجن ) ترتیب دادیم که بی شک خواندنش خالی از لطف و حسن نخواهد بود .

محمد رضا بنائيان بروجنى پس از بازنشسته شدن از اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن به ادامه تحصيل در رشته ادبیات پرداخت . از دانشگاه نجف آباد مدرك كارشناسي ارشد خود را دریافت نمود . هم اکنون علاوه بر همکاری با انجمن های ادبی و مطالعاتی شهرستان ، به عنوان مدرس چند ساعتی را نیز به تدریس می پردازد . او از حافظ به عنوان بزرگترین شاعر دنیا یاد می کند و بهترین کتابی را که تاکنون مطالعه نموده قرآن می داند . مهستی گنجوی و پروین را بهترین شاعران زن ایران می داند و زیباترین بیتی را که تا کنون شنیده این گونه بیان می کند : از صــداي سخن عــشق نديدم خوشتر      يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند هــمــچـنین بـهــترین جـمـــلـه را از زبــان مــرحـوم پــدرش شـنـیـده اســت کـــه : آب بايد خودش بيم داشته باشد

 - خوب استاد در ابتدا ، بد نیست از فعالیت های ادبی خودتان شروع کنیم ؟

با ادبيات از دوران دبيرستان و با مطالعه ي كتابهاي پليسي آشنا شدم . از آنجا که مطالعه چنین کتابهایی مرا اغنا نمی کرد ، دامنه مطالعاتی خودم را گسترش دادم . خيلي زود جلال را شناختم ( جلال آل احمد ) از آن پس ديگركتابهاي پليسي برايم جذابيتی نداشت . به نوعی آشناییم با ادبیات آل احمد ، بانی روی آوردن به نوشتن و سرودن من بود . هرچند آنچه را سروده یا نوشته ام بيش تر براى آرامش خودم و از سر تفنن بوده است اخلاقا اهل مطرح كردن خودم نيستم . معتقدم آفريننده در هستي ناظر است و او مهم است نه ديگران.

-  ادبیات معاصر را در حوزه شعر جوان چگونه ارزیابی می کنید ؟

بی شک شعر جوان ما با رویکرد به چهارچوب ها و اندیشه های مناسب می تواند راهگشا باشد ولي متاسفانه نداشتن راه و هدف مشخص ، بسياري از شاعران و نویسندگان جوان ما را دچار روزمرگي و جشنواره زدگی می سازد. جای خالی طرح نمودن مسائل روز ، و هم راستا شدن هنرمندان ما با اینگونه مسائل ، کاملا ملموس و مشهود است .

-  منظورتان از جشنواره زدگی چیست و اصولا وجود جشنواره های مختلف استانی و کشوری در زمینه شعر را چگونه ارزیابی می کنید ؟

ادبيات جشنواره اى ذهن شاعر را از خلاقيت باز مي دارد . زيرا هنرمند براي برنده شدن تلاش مي كند و بيشتر سعی می کند به مذاق داوران ؛ شعر بسراید تا براي هدف ديگر . در نظر بگیرید ادبيات معاصر ايران اگر يك بعدي شود آفت بزرگي او را تهديد مي كند. جشنواره ها متاسفانه در بیشتر موارد مبدل به مکانی برای کسب درآمد عده ای از شاعران گردیده اند . قاعدتا هدف جشنواره ها بايد يافتن استعدادهاي درخشان و كمك به آنها باشد كه متاسفانه اصلا اينگونه نيست. در بسياري از موارد ، اين نام شاعر است كه بررسي مي شود نه خود ماهیت شعر . در اين زمينه بهترين راهکار بهره بردن از داوراني پرحوصله و برنامه دار در جشنواره ها می باشد.

-  ادبیات معاصر درمقایسه با ادبیات گذشته چه فرقی کرده ؟

مبارزه طلبی ، دغدغه ى عدالت و آزادي در ادبیات گذشته بیشتر به چشم می خورد . این در حالی است که اکنون تمامی آن مسائل جای خود را به تجليل و تعريف داده است

- به نظر شما علت این مسئله چه چیزی می تواند باشد ؟

( لبخند می زند ) شايد شاعر جوان ما فكر مي كند به مدينه ي فاضله اش رسيده است .

-  مشخصه های یک شعر ماندگار و موفق از دید مخاطب عام و خاص چیست ؟

ســخن كز دل برآيد لاجرم بر دل نشيند. شعري ماندگار است كه از نظر محتوا و درونمايه و قالب متناسب باشد. انديشه در پشت آن نهفته باشد (خواه سياسي، خواه ...) انتخاب واژگان مناسب، تركيب عبارتها . شعر ماندگار بیشترجوششي است نه كوششى . در صورت نياز آرايه هاي بجا و مناسب در آن به كار رفته است . خب تمام این ها یک شعر را ماندگار می کند

-  پس شما به نیاز وجود تعهد و رسالت در شعر اعتقاد دارید ؟ در این صورت رسالت شاعر را چگونه بیان می کنید ؟

ببینید نظامي مي گويد : پيش و پسي بست صف اوليا                 پس شعرا آمد و پيش انبيا شاعر كسي است كه با نگاه تازه به جهان دريچه هاي اميد و رستگاري را بر روي خوانندگان خويش باز مي كند و از آنجا كه سخن او « سحر حلال» است پس تعهد و رسالت خويش را بايد حفظ نمايد . ( البته بر اساس انديشه اش)

-  پس به این ترتیب آیا از دید شما وجود درونمایه ها و اندیشه های عاشقانه در شعر جوان آن هم بصورت افراطی ، توجیه پذیر و قابل دفاع می باشد ؟

اصولا عاشق پيشگي نتيجه ي تحول سياسي يك دوره خاص است . شاعران در دوران مختلف آنچه را بر اثر تحولات سياسي نمي توانند باز گویند در قالب اشعار عاشقانه می ریزند . خصوصا نوعی از عاشقانه های صوفي مسلكانه با تقوا و پرهیز .

- با این تفاسیر نیاز امروزه جامعه به ادبیات و شعر را چگونه می بینید؟

با اينكه امروز همه جا صحبت از تكنو لوژي و ... است ولي پيشرفت يك جامعه بیشتر از هر چیزی به ادبيات و فرهنگ آن جامعه وابسته است . امروز آمريكا بزرگترين كشور در زمینه ی تكنولوژي ، در به در به دنبال ساختن فرهنگ براي جامعه ي خويش است . این است که می بینید دارد تمام تلاشش را برای از بین بردن اين کمبود می کند آن هم از طريق شعر و ادبيات و همچنین از طريق دنياي والت ديسني . باید همیشه در خاطر داشته باشیم ، ملتي در تاريخ زنده مانده است كه ادبيات قوي و غنی پشتوانه اش بوده است.

- و ادبیات قوی و غنی چگونه قابل دستیابی است ؟

راه های مختلفی دارد ولی لزوم وجود نقد ادبی غیر قابل انکار است . آن هم نقد محتوا ... بی شک نقد یکی از بزرگترین ابزار برای رسیدن به یک ادبیات ناب و خالی از خلل است . نقد مي تواند راهگشاي شاعر باشد البته به شرط آنكه صاحب اثر، گفته ي سعدي را بپذيرد که : متكلم را تا كسي عيب نگيرد سخنش اصلاح نپذيرد. البته گاهي نقد همراه با پيش داوري بر اساس شخصيت شــاعـر است و يا خـــداي ناكـــرده با حـســادت ( مخصوصا اگر ناقد شاعر هم باشد) كه اين از آفات نقد است . نقد سالم نقد بيطرفانه است اينكه آيا شاعر توانسته است سخن خويش را به نحو احسن بيان كند يا نه و از نظر ظاهر و محتوا كار او اصولي بوده است يا نه .

-  حرکت شـعری بـانوان را بعد از فـروغ چگونه ارزیابی می کنید ؟ چرا بعد از فـروغ شاعـر زن بزرگــی نداشتیم ؟ این در حالی است که ادبیـات معــاصر در سالهای اخـیر شاهـد حضور شاعران مرد موفق و صاحب نامی از جمله قیصر امین پور ، حسین منزوی ، محمد علی بهمنی و ... بوده است ؟

هنوز دير نشده است . شايد براي اين است كه زنان احساس كرده اند در عرصه ي ادبيات كمتر وارد شوند و« بزايند شيران نر» .

- این کمبود در زمینه های دیگری نیز قابل لمس است به عنوان مثال افت شدید کیفی در زمینه سرایش ترانه .!

خب بی تردید شرايط اجتماعي سياسي جامعه در اینگونه مسائل نقش مهمی دارد . البته در نظر بگیرید در همان بحث ترانه مثلا در جاهاي ديگر رشد کرده ایم . همين تازه در آمده ها رپ و راک و ... وقتی نیاز قشر جوان به سمت اینگونه موسیقی است مسلما شرایط برای سرودن ترانه هایی با کیفیت قبل کمی غیر قابل دسترس تر است .

 - نظرتان در مورد وجود قالب های جدید ادبی چیست ؟

حكايتي را نقل مي كنم تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. همكاري شعرش را براي ويرايش نزد من آورده بود. قبل از اينكه سوال كنم خودش عنوان كرد فلاني من شعر سپيد مي گويم چونكه با وزن و قافيه آشنايي ندارم (اين براي اكثريت) اما در بين شاعران هستند كساني كه شعر سپيد بسيار عالي دارند و اين بر مي گردد به تعريف جديد شعر . زيرا بسياري شعر را كلام موزون و مقفا و خيال انگيز نمي دانند . اما ناگفته نماند كه به دليل تازگي و جواني شعر سپيد و شعرهاي پست مدرن و نظير اينها حالا حالاها بايد روي آن كار شود.

-  فرمودید پست مدرن ،  این صفـت به چه نوع ادبیاتی اتلاق می گردد ؟ پست مدرن هنوز تعريفش هم در ايران ناقص است چه برسد به مابقی داستان . ويژگي هاي آن كاملا شناخته شده نيست. اصلا چرا پست مدرن شده است ؟ مدرنش کجا بود ؛ که حالا ما به فرای آن رسیده باشیم ؟ گاهي مي بينيم شاعري هر چه خواسته است به هر شكل و هرنوع كلام در شعرش به كار برده و آن را پست مدرن نام گذاشته است. يكي از ويژگيهاي پست مدرن ، محلي و قومي بودن آن است كه در اين ميان كمتر از آن خبري مي بينيم. متاسفانه به علت عدم وجود چهارچوب و قانون مشخص ، هر كس شعر خود را بدون مباني واقعی پست مدرن ، شعر پست مدرن مي داند.

- پس علت گرایش بیش از اندازه شاعران نوجوان و جوان را به شعر پست مدرن چگونه ارزیابی می کنید ؟ بيشتر بر اساس جوان گرايي ماجرا جويانه و آزادي انتخاب واژگان است. اگر هر كس هرچه را ، همان طور كه به ذهنش مي آيد بيان كند مسلما راحت تر است تا بخواهد آن را به بهترين شكلش بيان نمايد.

- آیا می توان شعر پست مدرن را با موج بلند شعر نیمایی در زمان نیما یکسان خواند ؟ با توجه به این که شعر نیمایی با تمام ریشه و چــهـارچوبی که داشت امروزه آرام آرام رو به زوال می باشد .

من اين را از زبان ديگران هم شنيده ام. شايد هم همينطور باشد . اما چيزي كه در اين ميان بيشتر خود نمايي مي كند خواسته ي مخاطبان ، چه عوام چه خواص است که شعر را دامان مي زند. از آن جايي كه شعر هاي نيمايي و سپيد و موج نو ( كه اين آخري به رحمت خدا رفته است) تقريبا بر گرفته از شيوه هاي شعر خارج از كشور است بايد ديد بعد از پست مدرن شاعران ما دنبال چه چيزي خواهند رفت.

-  به این ترتیب شما به عنوان یک ناقد،آینده پست مدرن را چگونه می بینید ؟ هنوز كاملا رشد نكرده است . آینده اش هم درگیر اما ها ، اگرها و شایدها ست .

-  خب برسیم به شهرستان بروجن ... چه خصوصیات و ویژگی هایی ممکن است شعر بروجن را از شعر شاعران مناطق دیگر متمایز سازد ؟ اين مستلزم بررسي شعر شاعران مناطق ديگر است . ولی به عنوان مثال اگر شعر بروجن را با شعر شاعران فرخ شهر خودمان بخواهيم مقايسه كنيم ( البته با توجه به شناختی که از دوستان شاعر فرخشهری دارم ) باید عرض کنم ،خيال انگيزي در شعر شاعران بروجن و بيان انديشه چه مثبت و چه منفي بيشتر به چشم می خورد . ولی بطور کلی نوع شرایط اقلیمی ، شرایط جغرافیایی و حتا نوع پوشش گیاهی و طبیعت هر سرزمین ، همواره بر ادبیات آن سرزمین تاثیرگزار بوده است .

- جایگاه انجمن ها و محافل ادبی بروجن را در شکل گیری شخصیت شعری شاعران چگونه ارزیابی می نمایید ؟ شكل گيري انديشه هاي ادبي به عوامل متعدد بستگي دارد كه يكي هم مي تواند انجمن هاي ادبي باشد به شرط آنكه شاعر يا نويسنده هدفش ياد گيري باشد. بيشتر انجمن هاي ادبي بروجن جايگاهي شده است براي بيان سروده ها نه ياد گيري . و این خود آفت بزرگی است که اگر برایش فکری نکنیم بزودی فاجعه بار خواهد شد .

-  نقاط مثبت و منفی در اشعار شاعران بروجن را چگونه می بینید ؟
بسياري از شاعران جوان دختربروجن اگر همانگونه که عرض کردم دچار افت جشنواره ها نشوند راه خود را يافته اند . در بين پسران شاعر جوان بروجن هم هستند كساني كه اگر دچار حاشیه ها نشوند بی تردید آينده ي خوبي انتظارشان را خواهد کشید . شناخت استعداد شعري مهم است . چه بسا شاعري كه در طول عمرش فقط يك شعر سروده است اما شاعر محسوب می گردد و همینطور بالعکس چه بسا كــساني ديــوان ها چاپ كرده اند اما (آن خشت بود كه پر توان زد) . ( با خنده ) خداش بيامرزد شاعري همشهري مي گفت :« من حد اقل روزي صد بيت شعر مي گويم»

- فضای مجازی اینترنت ( وبلاگ ها و سایت های ادبی ) را تا چه اندازه برای شاعران مفید یا غیر مفید می دانید ؟ مي تواند هم مفيد باشد و هم غير مفيد . مهم اين است كه شاعر جوان ما مطالب آنها را وحي منزل نداند و با نگاهي نقادانه به آنها بنگرد . شاعران جوان ما خودشان صاحب انديشه و فكرند . ولی خب بی شک فرصت و ابزار مناسبی است که شعر شاعر در یک عرصه وسیعتر دیده شده و مورد بررسی دیگر شاعران قرار بگیرد .

- و اما حرف آخر ؟

ان شاء الله كه شاعران جوان ما انديشمندانه در اين راه قدم بردارند.

تقدیم به تو که دوری از من همانقدر که از رگ گردن به من نزدیکتری...
ما را در سایت تقدیم به تو که دوری از من همانقدر که از رگ گردن به من نزدیکتری دنبال می کنید

برچسب : محمدرضا,بناییان, نویسنده : fallgoosh بازدید : 181 تاريخ : شنبه 6 آبان 1396 ساعت: 17:26